
کاربرد ادراکی رنگ در شهر
حفظ و تقویت خوانایی و هویت در شهر و در تکتک فضاهای آن همواره از مهمترین اهدافی بوده است که مستقل از نوع فضا یا محل شهر یا فضا، بایستی مورد نظر طراح و مدیریت شهری قرار گیرد.
حفظ و تقویت خوانایی و هویت در شهر و در تکتک فضاهای آن همواره از مهمترین اهدافی بوده است که مستقل از نوع فضا یا محل شهر یا فضا، بایستی مورد نظر طراح و مدیریت شهری قرار گیرد.
سولماز حسینیون
دکترای تخصصی طراحی شهری
تامین۲۴/ ابزارهای زیادی برای رسیدن به این هدف وجود دارند که توجه به هریک از آنها میتواند ما را به نتیجه مورد نظر برساند. رنگ یکی از مهمترین عناصری است که میتواند بهسادگی و با هزینهای کمتر از ساختوساز برای تعریف فضاها، در ایجاد خوانایی و حس وحدت و خلق حس مکان به ما کمک کند.
از عمدهترین این اهداف، دستیابی به هویت و چشمانداز و دورنمای تعیینشده شهر است. بررسی سابقه رنگی شهر، یا به عبارت دقیقتر، پالت رنگی آن، به افراد کمک میکند تا بتوانند آن را حفظ کنند و یا برای هر شهر پالت رنگی خاصی تعریف کنند که عناصر تشکیلدهنده آن، همان واژگان رنگی یا درواقع انواع رنگهایی باشند که در ترکیب با هم چهره رنگی فضاهای شهری را تعریف میکنند.
حتی اکنون که شهرهای ما بهشدت دچار اغتشاش و بیهویتی رنگی شدهاند، با نام بردن از شهرهای خاص، طیفهای رنگی مشخصی در ذهن همه زنده میشود. این همان توقع و انتظاری است که هر فرد از هویت و نقش آن شهر دارد و طراح نیز بایستی برای تقویت آن تلاش کند. در بسیاری موارد، پالت رنگی در یک شهر چنان طی سالها مورد استفاده قرار گرفته که خود به نشانه و نمادی قوی تبدیل شده است. بسیاری از شهرها، روستاها و مناطق طی سالها سنتهای رنگی خاص خود را به دست آوردهاند.
در این زمینه، محلهها و بخشهای مختلف شهرها نیز میتوانند حال و هوای رنگی متفاوتی داشته باشند. برای مثال، بخشهای حومهای شهر با بخش صنعتی یا بخش اداری و مرکزی یا بافت تاریخی، هریک دارای کدهای رنگی متفاوتی است. این کد به فردی که در سطح شهر حرکت میکند، اعلام میکند که وارد حوزههای متفاوتی شده است.
به این ترتیب، ملاحظه میشود که خوانایی محلهها به صورت طبیعی با رنگ آنها نیز مرتبط است. عناصر سیمای شهر را میتوان با کدهای رنگی خاص و متمایزی برای افراد تشخیصپذیر ساخت؛ برای مثال، سطح بیرونی سبز جنگلها، باغها و مزارع، یا مرز آبیرنگ رودها و دریاها بهسرعت خود را از محیط مجاورشان متمایز میکنند. تراکم رنگها در گروههای فعالیتی یا تقاطعها و میدانها، به دلیل افزایش فعالیتها و وقایع در آنها، باعث میشود فرد پیاده با نزدیک شدن به آنها متوجه ورود به حوزه فعالیتی متفاوت شود. البته تراکم رنگ در تقاطعها همواره مناسب نیست و به ضرورت و مورد آنها بستگی دارد. همچنین در این زمینه، شهروندان از فضاها یا مکانهای مختلف شهر توقعات متفاوتی دارند. برخی باید سرزنده و شاد باشند و برخی نیز آرام و متین.
استفاده از رنگ برای طراحان شهری تنها به موارد پیشگفته محدود نمیشود؛ ایجاد حس وحدت در عین وجود تنوع با کمک رنگ در کنار دیگر عوامل، نیاز هر فضا یا شهر است. شخص نیاز دارد ضمن قدم زدن یا حرکت در سطح شهر، تداوم پیوستگی را حس کند. زمانی که هر بخش بدون ارتباط با بخش دیگر باشد، شخص احساس گمشدگی، سردرگمی و کلافگی میکند و حتی ممکن است از دلیل انزجار و سرخوردگی خود اطلاع نداشته باشد. او به صورت ناخودآگاه به حضور در فضای شهری که به او حس آرامش و نظم و هماهنگی ندهد، تمایل ندارد. چهره خاکستری و یکنواخت بسیاری از شهرها نیز موجب افسردگی و دلمردگی افراد در فضاها میشود.
فقدان تنوع و سرزندگی، ناخواسته مانع حضور افراد در فضاها و مشارکت آنها در زندگی مدنی است. با توجه به این مطلب، ایجاد تنوع و خلق شادی و نشاط در فضاهای مناسب به صورتی حسابشده و اندیشیده با کمک رنگ بهراحتی ممکن است. بارزترین نمونه آن خیابانهای تجاری و فضاهای بازی کودکان است که تنوع رنگی آنها به منظور خلق فضاهای شاد به امری بدیهی تبدیل شده است. حتی باید توجه داشت که مناسبتهای خاص نیز یادآور تنوع رنگی متفاوت از سایر اوقات سال هستند. به نحوی که مراسم شادی و جشن و سرور در ذهن همواره مترادف با رنگآمیزی متنوع و متفاوت در روز و شب است.
منبع : هفته نامه آتیه نو