
میراث فیدل کاسترو در توسعه کوبا
روش منحصر به فرد کوبا در ریشه کن کردن فقر شدید، با سایر کشور های آمریکای لاتین و حوزه کارائیب متفاوت است، اما چالش امروزه کشور کوبا این است که چگونه پروسه ریشه کردن فقر در این کشور تداوم یابد.
روش منحصر به فرد کوبا در ریشه کن کردن فقر شدید، با سایر کشور های آمریکای لاتین و حوزه کارائیب متفاوت است، اما چالش امروزه کشور کوبا این است که چگونه پروسه ریشه کردن فقر در این کشور تداوم یابد.
ترجمه از آزاده شعبانی
منبع: روزنامه گاردین
تامین ۲۴/ در تاریخ توسعه مدرن، کشور کوبا همراه با کره جنوبی، یکی از موثرترین و تاثیرگذار ترین روایت ها، برای ما محسوب می شود. سوای از اینکه کشور کوبا به نرخ تقریبا 100 درصد میزان سواد دست یافته است. علاوه براین، آمارهای سلامت و بهداشت در این کشور، مایه حسادت و رشک بسیاری از کشورهای ثروتمند و مرفه جهان شده است.
کوبا یک کشور نه چندان کوچک است با 11 میلیون نفر جمعیت و تقریبا هم اندازه کشور بولیوی است و 4 برابر اندازه جامائیکا، یک کشور جزیره ای در دریای کارائیب به شمار می رود.
هیچ کشور دیگری مثل کوبا این روش را برای توسعه و پیشرفت خود اتخاذ نکرده بود، اگرچه برخی کشورها در این راستا تلاش هایی صورت دادند اما، تفاوت بین فقر در کوبا با دیگر کشورهای حوزه کارائیب و آمریکای لاتین کاملا مشهود است. درحالی که متوسط درآمد در کوبا، مشابه دیگر کشورهای آمریکای لاتین مثل بولیوی، کلمبیا و السالوادور است، اما تجربه فقر و تضاد اجتماعی هنوز در کشورهای این قاره، بسیار آشکار است.
در کشور کوبا فاصله میان فقر و ثروت افراطی کنار نهاده شده و یک سطح رفاه عمومی برای تمام مردم کشور ایجاد شده است. ایده اصلی در این کشور این است که هر کسی به اندازه کافی از رفاه و ثروت، بهره مند شود.
کشور کوبا به دلیل اتخاذ سیاست های تساوی طلبانه، هرگونه شانسی برای تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی را از دست داده است، اما احتمال وقوع آن که همواره مانند یک شوت از راه دوری که ممکن است به گل منجر شود، وجود دارد. این روند، برای رشد اقتصادی بسیاری از اقتصادهای جهان – کشورهایی که می خواهند به وضعیت توسعه ای دست یابند که کوبا بدان رسیده است - ممکن است شبیه یک بازی احمقانه باشد. به عنوان مثال، «ژان برتراند آریستید»، رئیس جمهور پیشین هائیتی، درباره آرمان های این کشور گفته است، هائیتی به دنبال بزرگی و کسب شهرت نبود، اما بیشتر آرزوهایش محدود شد به حرکت از "بدبختی به فقر باعزت"!
چنین کشورهایی به واسطه شاخص های توسعه چشمگیر کوبا و تاکید بر امکان های ایده الیستی این کشور، اغوا شده اند. پژوهش های موسسات توسعه در سال گذشته بر این مساله تاکید داشتند که چنین آمار و ارقام هایی فرمالیته و نمایشی هستند. فیدل کاسترو به بسیاری از اندیشه های ترقی خواه و خردمندانه در جهان یاری رسانده است. با این حال مشکلات فراوانی در مرکز مدل توسعه کوبا وجود دارد که مدت های طولانی است که رها شده اند.
رهبری فیدل کاسترو، یک فاکتور کلیدی برای تسریع پروسه افزایش استاندارهای زندگی مردم فقیر در کوبا بوده است. در سال 1958، تحت دیکتاتوری باتیستا، نیمی از کودکان کوبایی از امکان تحصیل و حضور در مدارس محروم بودند. کمپین سوادآموزی، در سال 1961 به رهبری فیدل کاسترو، آغاز شد و در سال 1970 سازمان یونسکو اعلام کرد که بیشترین میزان ثبت نام در مقاطع راهنمایی و دبیرستان در آمریکای لاتین را کوبا داشته است. این دستاوردهای توسعه ای تا به امروز در این کشور، تداوم داشته است.
اما همه آنچه ذکر شد، منجر به دو پیامد گسترده در کشور کوبا شده است. اول آنکه، نسل جوانان آموزش دیده کوبایی، بیشتر از نسل پدرانشان به دنبال افزایش استانداردهای زندگی و شانس زندگی خود بودند. خواسته های نسل جدید کوبا هیچ انطباقی با خواسته های نسل پیشینی نداشت که علیه باتیستا انقلاب کرده بود و دوران پیش از انقلاب را مشاهده کرده بودند.
دوم اینکه، سرمایه گذاری ها و توسعه دولت محور، بسیار پر هزینه است به خصوص زمانی که شرایط بین المللی چندان مطلوب نیست. با تکیه بر مصلحت اندیشی ها، سرمایه متراکم و داوطلبانه، بیشتر از زمانی که پیش بینی شده بود، عمل کرده بود، اما نهایتا باید ثروت در کشور ایجاد شود و لازمه این امر، با توجه به انتقادات صورت گرفته، ایجاد پلتفرمی در راستای رشد بخش خصوصی است.
با توجه به این انتقادات صورت گرفته نهایتا رائول کاسترو، برادر فیدل کاسترو تحت فشارهای ایجاد شده،حاضر به انجام دو اصلاحات اساسی، از طریق مجلس ملی این کشور شد. اول آنکه، بسیاری از محدودیت ها در زمینه مسافرت های خارجی کنار نهاده شد، و سفر به خارج از کوبا با سهولت بیشتری صورت گرفت؛ و دوم اینکه اختیارات و تشویق هایی به کسب و کارهای کوچک داده شد. این تغییرات به تبع اصلاحات صورت گرفته در کوبا شکل گرفت، اما تغییر قابل توجه ای که در تئوری توسعه کوبا صورت گرفت، در راستای تقویت اقتصاد ضعیف این کشور بود.
سوای از منافع اقتصادی قابل توجه، که از تغییر هزاران شغل از بخش دولتی به بخش خصوصی ناشی شده است، اثرات روانی و فرهنگی چنین اصلاحاتی قابل توجه بوده است. جوانان کوبایی در سال های اخیر به خاطر ناتوانی در رشد خلاقیت های خود در بستر یک سری چارچوب ها و پارامترهای سفت و سخت، بسیار دچار ناامیدی شده بودند. از آغاز، انقلابیون کوبایی تصدیق کرده بودند که تصمیم گیری های سیاسی و نه مزایای اقتصادی، بایستی منجر به رشد و شکوفایی افراد شود اما با این حال عواقب حاشا کردن فرصت های پیش روی جوانان، با چنین ایده آل هایی در تناقض است.
مدل توسعه کوبا، یک مطالعه ارزشمند و متمایز نسبت ببرهای شرق آسیا است. کشور کوبا بیش از 60 سال و علی رغم هجمه های شدید کشورهای قدرتمند جهان، برای اثبات اینکه شک و تردیدها درباره مدل توسعه این کشور اشتباه است، وقت صرف کرده است. حالا پرسش این است که تغییرات صورت گرفته در کوبا بایستی چه میزان سرعت و عمقی داشته باشد که هم دستاوردهای این کشور حفظ شود و هم آرزوهای جوانان کوبایی برای دستیابی به آزادی و فرصت های بیشتر تحقق باید؟
آنچه حائز اهمیت است این است که تغییرات در این کشور بایستی با دقت و به آهستگی صورت گیرد. چالش امروزه کوبا این است که مدل توسعه این کشور به گونه ای توسعه باید که دستاوردهای پیشین آن تحلیل نرود.