تامین۲۴/ نبود درک صحیح از مسائل و ضروریات زمانه قشر جوان که در آن سالها بیشترین جمعیت کشور را به خود اختصاص داده بودند و در اوج نیازهای چهارگانه ازدواج، اشتغال، آموزش و مسکن قرار داشتند و بیتوجهی به نظرات کارشناسی مسئولان، صاحبنظران و حتی مرکز پژوهش های مجلس که در همان زمان گزارشی در خصوص غیرکارشناسی بودن این ادغام منتشر کرد، موجب شد تا تاوان این اقدام که در واقع چیزی بیش از لجبازیهای سیاسی نبود، نه تنها بر پیکره نحیف جوانان دهه شصتی ضربه بزند بلکه تأثیرات آن نسلهای دیگر را نیز دربرگرفت.
در واقع شش سال طلایی از عمر جوانانی گذشت که باید برای زندگی فردی و اجتماعی بدرستی آموزش داده میشدند به خصوص که در دوره اوج بروز و ظهور و روی آوردن جوانان و جامعه به شبکههای اجتماعی قابل دسترس و مواجهه با دنیایی کاملاً متفاوت و جذاب قرار داشتند.تلاش مسئولان امر که به رغم در انزوا رفتن مدیریت امور جوانان سعی در برنامهریزیهای راهبردی و نجات جوانان از سایه سنگین ورزش داشتند، قابل تقدیر است. تلاشی که با وجود محدودیت در بودجه، امکانات و نیروی انسانی باز هم در این مقطع زمانی خاص به حوزه های هویت، مشارکتهای اجتماعی، فضای مجازی، آسیبهای اجتماعی، ازدواج و اوقات فراغت نگاهی ویژه داشت و توانست تاحدودی به جریان سازی و پاسخگویی به نیاز جوانان در این موضوع ها بپردازد.
با روی کار آمدن دولت دهم، این مجلس نهم بود که در نخستین دیدارها با دولتمردان، با اعتراف به این اشتباه تاریخی، بر جدایی مدیریت امور جوانان از ورزش تأکید کرد، خواستهای که تا به امروز بارها در جلسات شورای راهبردی جوانان، ستاد ساماندهی امور جوانان، شورای عالی جوانان و سازمان مدیریت و برنامهریزی مورد بحث و بررسی قرار گرفته، اما تاکنون به ثمر ننشسته و نتیجه متفق القول و قابل قبولی دربرنداشته است.اما بحث در باب موفقیت یا توفیق نداشتن دولتهای نهم و دهم در حوزه جوانان نیست، بلکه مسأله اصلی انتظار و مطالبه عمومی از نمایندگان مجلس، مسئولان امر، صاحبنظران و در واقع تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان برای دیده شدن و پرداختن به امور جوانان بیش از گذشته است.
در شرایط کنونی که دولت تدبیر و امید کلید آرامش و ثبات و تحول در کشور را در مسائل فرهنگی و اجتماعی میداند و این را بخوبی میتوان از عزم دولت بر تغییرات گسترده و کلیدی در سه وزارتخانه فرهنگی - اجتماعی آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان دید، انتظار میرود بر خلاف دوره های گذشته که نمایندگان مجالس قبل بر حضور وزیری صرفاً ورزشی برای سکانداری وزارتخانه متولی امور جوانان اصرار داشتند، حوزه جوانان نیز مورد توجه ویژه قرار گیرد.انتخاب مسعود سلطانیفر در رأس این وزارتخانه شاید به نوعی پاسخگویی به این مطالبه عمومی باشد، فردی که در کارنامه خود تنها سابقه فعالیتهای ورزشی را ندارد بلکه با حضور در هیأت علمی مجمع تشخیص مصلحت نظام و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، کارنامه خوبی در حوزههای علمی و فرهنگی دارد و به سبب ارتباط نزدیک با رئیس جمهوری و دولتمردان میتواند برای حل مسائل جوانان و نیازهای این نسل بیش از گذشته گام بردارد.
رفع مشکلات جوانان نیازمند همسویی، رسیدن به زبان مشترک، نبود موازی کاری و در اختیار قرار گرفتن بودجه و امکانات و ظرفیتهای موجود در نهادهای دولتی و حاکمیتی است و این امر جز با برگزاری جلسات مستمر و مؤثر شورای عالی جوانان و ستاد ملی ساماندهی امور جوانان و تقسیم کار ملی و به تبع آن فعالیت دستگاه های مسئول در امور جوانان امکان پذیر نخواهد بود.باید منتظر بود و دید که ارمغان سومین وزیر ورزش و جوانان ایران برای سایهنشینان چه خواهد بود.