تامین ۲۴/ کاشیهای فیروزهای معجزه کردند، روی چوبها خوش درخشیدند. کسبوکارش با همینها راه افتاد، اگرچه راه درازی را طی کرده بود تا به این ترکیب برسد. مردم هم از این محصول که ترکیبی سنتی و جدید داشت، استقبال کردند. اول کارش را با ساعتهای کاشی و چوبی آغاز کرد، حالا مجموعهشان به ۱۲۰ نوع محصول رسیده، انواع میز، سینی، کوسن و محصولات چرم با تم کاشی لعاب برجسته هفترنگ. حسین افشاری از نخستین روزهای کارش میگوید، آن زمان که تنها یک میلیون سرمایه داشت.
هنوز کارگاهش را راه نیانداخته بود اما چون به کارش ایمان داشت و پایه آن را بر اساس دیدگاههای کسبوکار بینالمللی چیده بود، زود در بازار جا افتاد و حالا تمام تلاشش را برای صادرات بهکار گرفته است. آنها در ابتدا چهار نفر بودند اما تنها همسرش با او ماند. او طراح مجموعه است. سهامش را هم با یک جفت گوشواره و گردنبند خرید، معادل یک میلیون و 200 هزار تومان. حالا افراد دیگری هم به جمع آنها اضافه شدهاند. گروهی که توانستند با سرمایهای اندک، دستاوردهای بزرگی به دست بیاورند. افشاری حالا کمتر از پنج ساعت میخوابد و همه کارهای مجموعه را مثل خرید، کنترل و مدیریت و... خودش انجام میدهد. او به صادرات محصولات در آیندهای نزدیک میاندیشد.
ایده جدید با کاشیهای لعابدار
حسین افشاری متولد 65 است. حقوق قضایی خوانده اما هرگز وارد حیطه کاری تحصیلات خودش نشد: «از نوجوانی علاقه زیادی به تولید و خلق آثار هنری کاربردی ازجمله آباژور و... داشتم، کموبیش فعالیتهایی غیرحرفهای در زمینه صنایعدستی انجام میدادم؛ تا اینکه در سال 93، پس از چند سال کار در زمینههای مختلف ازجمله عکاسی و خبرنگاری در وزارت ارشاد و تدریس در دانشگاه افسری امام علی و همچنین تولید نرمافزارهای چندرسانهای و تیزر، کارگاهی اجاره کردم برای تولید محصولات جدید و خاص با استفاده از کاشی لعاب برجسته هفترنگ. این اقدام باعث شد رشته جدیدی در حوزه صنایعدستی نوین پایهگذاری شود.» او درست تصمیم گرفت و در رشته درستی وارد شد، چون معتقد بود همیشه در رشته حقوق و وکالت کار است و در حال حاضر بازارش اشباع شده: «به نظر من، از حوزه تولید محصولات کاربردی صنایعدستی غفلت شده چرا که بازار مناسبی برای آن در داخل کشور و همچنین سراسر دنیا وجود دارد. از طرفی علاقه شخصی من، خلق اثر هنری، بومی و مصرف آن در زندگی روزمره مردم است تا حرکتی هم در جهت ارتقای فرهنگ عمومی مصرف باشد و هم طراحی داخلی خانهها با نقوش ایرانی انجام بگیرد.»
راهاندازی کارگاه با سرمایه اندک
حالا او سه سال است که کارگاهش را راه انداخته و داستان آغاز کار این کارگاه را اینگونه روایت میکند: «سرمایه ابتدایی من برای شروع یک میلیون تومان بود. از چند نفر از دوستانم دعوت کردم و طی جلسهای طرح را برایشان توضیح دادم. دو نمونه بسیار ابتدایی هم برای منزل خودم درست کردم و به آنها نشان دادم.» در منطقهای ارزانقیمت کارگاهی ۳۸ متری اجاره میکنند، با کرایه ماهیانه ۲۰۰ هزار تومان. هرکدام از چهار نفر دوستانی که اعلام مشارکت کرده بودند، برای شروع یک میلیون تومان سرمایه میگذارند. «5 میلیون تومان جمع کردیم و قرار شد سال اول حتی اگر هیچ محصول قابلارائه به بازار هم درست نشد، هر نفر ۴۰ هزار تومان بابت اجاره بپردازد. با پولی که جمع شده بود کمی ابزار برقی، رنگ، کاشی و ملزومات دیگر خریدیم و کار به صورت رسمی شروع شد. در شش ماهه اول کارها به صورت امانی و بسیار بهسختی قابلارائه به بازار بود. چون محصول از کیفیت متوسط برخوردار بود و درنهایت کاملا برای همه مغازهدارها جدید بود.» از آن روزها سه سال گذشته: «از آن دوستان حالا یک نفر همراهم است. دوستانی با توانایی خیلی بالاتر کمکم به تیم اضافه شدند و هرکس توان ادامه و کار پرتلاش را نداشت خداحافظی کرد و رفت. آن یک نفر همراه، همسرم و طراح مجموعه است. او سهامش را با یک جفت گوشواره و گردنبند خرید و در کار سهیم شد.» با این حال هنوز مدیریت راهبردی مجموعه با خود اوست و کارهای فنی خاص و پیچیده را خودش انجام میدهد: «عقیده دارم جای یک کارآفرین خوب همیشه وسط کارگاه با سربازهایش است، به عبارتی هنوز سمباده میزنم.»
روی کویر، باغ میوه بنا کردیم
«کار اصلی ما حاصل خلاقیت است، یعنی طراحی، آزمونوخطا، شکست خوردن و درسگرفتن از شکست و ناامید نشدن، یعنی حرکت تمامقد به سمت هدفی بزرگ. طرحی که ما بنا کردیم برگرفته از سنت و فرهنگ ایرانی است. پس ناچاریم از ابتدا تا انتهایش را خلق کنیم. نهتنها باید طراحی کنیم بلکه با مشکلات تولید، فروش، و توزیع هم دستوپنجه نرم کنیم، آن هم برای طرحی ناشناخته. البته حُسن این رنج این است که خوشبختانه ایده و هدف بزرگی در دل خودش دارد؛ ایدهای که بتوان کارایی خاصی به اثر هنری موجود در ساختار سنتی ایرانی بخشید، تا بار دیگر آثاری که سالیان سال مورد غفلت و در خطر فراموشی قرار گرفته است، برای نسل جدید جذابیت پیدا کند. زمانی که از سراسر دنیا مردم گوناگونی را از غرب و شرق متحیر از آثار تاریخ ایرانی میدیدیم، این هدف پررنگتر میشد.» افشاری از راز موفقیتش میگوید: «حتی در ابتدا برای گرفتن جواز تولید مشکل داشتیم، چون کسی سبک کار را درک نمیکرد. متاسفانه شروع کار ما دو سال پیش همزمان شد با رکود کشور، و در اوج رکود ادامه دادیم. البته به نظرم هیچ زمانی برای راحت نفس کشیدن و بازار عادی وجود ندارد پس نمیتوان بهانه آورد و باید تلاش کرد. این مجموعه از فضایی کوچک و با تیمی کوچکی از بچههای هنرمند شروع به کار کرد و در طول زمان آرامآرام تکمیل شد. همهچیز با تعداد بیشماری آزمونوخطا آغاز شد و ادامه پیدا کرد. کار به علت جدید بودنش باید مسیر توسعهاش را طی کند. به عبارتی نهتنها به علت جدید بودن ایده کار برایمان سخت شده، بلکه مشکلات رکودی و مسائل بیشمار دیگری کار را برایمان دوچندان سخت کرده است. برای ایده جدیدمان و برای هدفمان باید بجنگیم، بهنوعی روی خاک کویر باغ میوه بنا کنیم.»
واسطهها را حذف کردیم
بازار فروش صنایعدستی همیشه یکی از دغدغههای اصلی صنعتگران به شمار میرود، راهی که افشاری رفته چه بوده؟ «بازار فروش ابتدا با فروش شش ساعت دیواری به مغازهدارها شروع شد. کمکم مغازهدارهای بیشتر در حوزه لوکس و صنایعدستی به جمع ما اضافه شدند. بعد ما کارها را به مجموعههای پخش در بازار تهران دادیم، اما بعد از یک سال تصمیم گرفتیم تمام بنکداران پخشکننده را حذف کنیم. بنکدارانی که باعث چند برابر شدن قیمتها و نارضایتی مشتریان میشدند. این زمان بود که از چند تن از مشاوران تحصیلکرده خارج از کشور کمک گرفتیم. باید ساختار لجستیکی جدیدی طراحی میشد، راههای ارتباطی نزدیکتر با مشتریان، ارتباط با مردم و حذف واسطهها و این کار تنها از طریق شبکههای اجتماعی برایمان ممکن بود. دو مسیر جداگانه تعریف شد: یکی فروش مستقیم و دیگری فروش به کمک مغازهداران. برای آنکه این مسیر توجیه پیدا کند کارهای فراوانی ازجمله آنالیزهای قیمتی متعددی صورت گرفت و ساختار این دو کاملا از هم تفکیک شد. باید قیمتهای ارائهشده به مغازهدارها جذابیت پیدا میکرد تا منجر به افزایش چند برابری قیمتها نمیشد. برای فروش مستقیم، طرح جدید و پرخطری تعریف شد؛ طرح سفارش بدون پیشپرداخت و ارسال رایگان در منزل، که شکر خدا موفقیتآمیز بود.» حوزه فروش قسمت اصلی کار حسین افشاری و گروهش بود که آن را با استفاده از مشاوران خوب و بهرهگیری از سبک رایج جهانی به بهترین نحو انجام دادند. اساس این حرکت هم چند نکته ساده بود: «اول اینکه اگر محصول با کیفیت و قیمت مناسب تولید شود، باید جرئت کرد و برای مردم آن را فرستاد. وقتی به کار و محصول اطمینان داشته باشید، نباید بترسید از اینکه به خاطر نقص کار برگشت بخورد، چون اگر به خاطر بدسلیقگی و ایرادهای بدون دلیل برگشت بخورد، روی زمین نمیماند و میرود جای دیگر و تبدیل به پول میشود، پس جنس فروختهشده قطعا پس گرفته میشود.» دومین راز فروش خوب این است که توجه داشته باشیم که مردم دنبال این هستند محصول را بدون ریسک، دستاول و در منزل دریافت کنند تا وقتشان را صرف کارهای ضروریتر کنند. در حوزه فروش اینترنتی به نکاتی از این دست باید توجه ویژه کرد. خرید اینترنتی که همیشه برای مشتریان ریسک دارد باید کمریسک یا بدون ریسک شود. افشاری از برنامههای جدیدش میگوید: «در حال حاضر پس از دو سال و نیم، تعداد محصولاتمان به بیش از ۷۰ اثر میرسد که نهتنها توسط بیش از ۱۰۰ مغازهدار در سراسر کشور فروخته میشوند، بلکه در شبکههای اجتماعی به صورت مستقیم هم آنها را میفروشیم. در کنار اینها سایتهای فروش آنلاین مختلفی ازجمله دیجیکالا اقدام به فروش محصولات میکنند و علاوه بر این، ساختار ارتباطی و لجستیکی شرکت در حال بازتعریف است. به لطف خدا و با وارد شدن سرمایهگذاران جدید به عرصه شرکت و با همکاری مشترک با شرکتهای دیگر، ضمن عقد قراردادهای همکاری، و با کمک مدیران تحصیلکرده که بهتازگی به مجموعه اضافه شدهاند، اهداف بلندمدت زیادی طراحی شده تا هدف و شعارمان - خانهای به سبک ایرانی - محقق شود.»
منبع : هفته آتیه نو / فاطمه علی اصغر