تامین ۲۴/ انتصاب مهندس پیوندی با سه دهه تجربه ارزنده و درخشان در صنعت پتروشیمیو نفت و گاز ایران در بزرگترین هلدینگ شستا نوید بخش آینده ای روشن و پر امید برای این شرکت بسیار مهم و باارزش پرتفوی چند میلیارد دلاری خواهد بود. این انتصاب مهم بهانه ای شد تا در یک بعد از ظهر گرم تابستانی مخاطب ایشان قرار بگیریم و او از دغدغهها و برنامههایش برای بازگشت دوبارهامید و تولید و رونق به تاپیکو برایمان سخن بگوید.
به واقع چگونه شد که مسوولیت خطیر تاپیکو را با وجود چالشهای بسیار ان پذیرفتید؟
من کاملا به سختیها و مشکلات در مسوولیت جدید آگاه بودم. چند انگیزه مهم به من این قدرت و اعتماد به نفس را داد که این مسوولیت مهم را قبول کنم. اولین انگیزهام این بود که من متوجه شدم که قرار است برای کسانی کارکنم که جزو محرومترین اقشار جامعه هستند و این مسوولیت در واقع حق و حقوق و امانت 41 میلیون مستمری بگیر تامین اجتماعی است. خوب این موضوع برای من خیلی ارزشمند بود، هر چند بنده قبلا هم در شرکت ملی صنایع پتروشیمیبه کل کشور و مردم ایران خدمت کردهام و به هرحال این مسوولیت هم برای من ارزشمند بود. در حقیقت اگر اسم این مسوولیت را بگذارم مسوولیت بخش خصوصی که خیالم راحت بود که به اصطلاح در جهت منافع مردم و منافع ملی و کسانی که نیازمند این خدمت هستند که اگر کار مثبتی انجام بدهم خیلی ارزشمند و مهم خواهد بود. بنابراین یک انگیزه بزرگ این بود یعنی خدمت به 41 میلیون مستمری بگیر تامین اجتماعی. انگیزه دوم این بود که اصولا معتقدم که این همه سال در صنعت پتروشیمیبودهام و در جبهههای مختلف و حوزههای گوناگون آن انجام وظیفه کردهام، اینجانب در پتروشیمیاز شیفت یا operation کار کردهام تا طراحی و مهندسی، کانستراکشن و مسوولیت راهاندازی صاحب تجربه ذیقیمتی هستم. تا الان که با شما صحبت میکنم، مسوولیتی به من گفته نشده است که بخواهم عقب نشینی کنم و آن مسوولیت را نپذیرم. بنابراین از این که کاری سخت باشد هراسی ندارم و معتقدم که مساله ساده را همه میتوانند حل کنند و اگر توانستی یک کار پیچیده ای را درست و صحیح و سالم به سرمنزل مقصود برسانی، آن مهم و با ارزش است. بر این اساس، اینجانب به توفیق اللهی و یاری خداوند از عملکردم در طول دوران زندگی و دوران خدمتم در کشور بسیار راضی هستم و معتقدم که به هر حال در این سالها خوب عمل کردهام.از نگاهی دیگر اینجانب به غیر از حقوق قانونی که جمهوری اسلامیبه من در این سالها داده است هیچ چیز دیگری وارد زندگی ام نشده است بنده هیچ گاه تقاضای مالی از تشکیلات و از دولت نداشتهام و غیر از وام مسکن و وام خودرو هیچ تسهیلات دیگری از بانکها نگرفتهام. در حال حاضر، هم مسکن و محل زندگی ام متعلق به فرزندانم است و هم اتومبیلم. به بیان دیگر به غیر از 123 متر آپارتمان در حاشیه خیابان اندرزگو و یک خودرو چیز دیگری از مال دنیا ندارم و حقوقم هم پس انداز فرزندانم است و خوشبختانه هیچ وابستگی به احدالناسی به غیر از خدا نداشته و انشاءا... نخواهم داشت. از هیچ کس هم تقاضایی نداشتهام و حسادت هیچ کس را هم نداشتهام. این بک گراند و
پشتوانه ای است که برای من بسیار ارزشمند بوده است. در همین حال، با توجه به اینکه انسان اهل مشورتی هستم، علی رغم اینکه دوستان زیادی من را از پذیرفتن مسوولیت جدید برحذر داشتند و عنوان میکردند که تو به جایی میروی که گرفتاری، مشکلات و چالشهای زیادی دارد و شاید مسایل مالی تخصص شما نباشد، اما با احترام به همه دوستانم بایستی بگویم که من برای «تاپیکو» برنامه دارم و با برنامه به تاپیکو آمدهام و من صرفا برای یک شغل به تاپیکو نیامدهام چرا که اگر قرار بود که فقط یک شغل داشته باشم، حداکثرش این بود که مدیرعاملی یکی از شرکتهای تولیدی در بخش خصوصی صددرصدی میشدم و حقوق خوبی هم میگرفتم. بنابراین من دنبال صرفا شغل نبودم. خدمت آقایان محترم، هم ریاست محترم سازمان تأمین اجتماعی و هم هیات مدیره و ریاست محترم شستا عرض کردم که من به تاپیکو میآیم با هدف سازندگی و آمدهام برای آینده سازی برای هلدینگ تاپیکو، با این رویکرد که این هلدینگ نیروی کافی، لازم و متخصص را برای توسعه در سالهای آتی داشته باشد و مسیر بسیار مهم حفظ منافع مستمری بگیران را به بهترین شیوه ای تامین کند، به همین دلیل من برای آینده تاپیکو الگو دارم.
لطفا در مورد این الگو بیشتر توضیح بفرمایید؟
الگویم کاری است که در اراک انجام دادهام. در پتروشیمیاراک بنده 20 مهندس از دانشگاههای صنعتی کشور و 20 تکنسین را انتخاب و 2 سال کار آموزشی و مدیریتی تبیین کردیم و این افراد را آموزش دادیم. جالب است که بگویم الان صنعت پتروشیمیرا همین افراد دارند اداره میکنند، حتی در خارج از کشور هم برای راهاندازی اعزام شدهاند. در حقیقت کار دقیق علمیروی این 40 نفر در 2 سال انجام شد. بنده در هلدینگ تاپیکو هم همین کار را خواهم کرد و نسبت به شناسایی نخبهها اقدام خواهم کرد. حتی من گفتهام که حاضرم دانشجوهای نخبه دانشگاه را با کسب مصوبه از مجمع و همچنین سازمان، بورسیه نماییم. با آموزش تخصصی این نخبگان، آینده تاپیکو به بهترین نحوی تضمین میشود.
چقدر به مقوله آموزش که متاسفانه در صنعت کشور کم رنگ شده است اعتقاد دارید؟ کیفیت نیروی انسانی را چگونه تحلیل میکنید؟
اینجانب کلا انسانی هستم که به مقولهاموزش اعتقاد جدی دارم و خیلی خوب هم از این رویکرد جواب گرفتهام. مساله مهم دیگر این است که هیات مدیرههای شرکتهای زیر مجموعه تاپیکو باید کیفیت داشته باشند. در حقیقت کیفیت، اصلی زندگی ام است. ببینید! یک کاری که مدیریتش صددرصد درسالهای اخیر در اختیار خودم بوده است و الان تبدیل به یک برند شده است، برگزاری کنفرانس بینالمللی پتروشیمیایران است که در حال حاضر در دنیا به یک برند تبدیل شده است. هر فردی که در این کنفرانس شرکت کرده و هرکس که این کنفرانس را دیده و دستاوردهایش را رصد کرده به اعتبار آن صحه گذاشته است. ما در برگزاری این کنفرانس، بدون اینکه هزینه ای به دولت تحمیل کنیم و حتی در این کنفرانس درآمدزایی هم برای کشور داشتهایم ضمن آنکه کیفیت و آبروی کشور هم حفظ شده و این مهم برایم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بنابراین یکی از مولفههایی که خیلی به آن اعتقاد دارم این است که ما تعداد زیادی هیات مدیره داریم، هم در شرکتهایی که مدیریت داریم و هم در شرکتهایی که در آنها عضو داریم،حتما باید کیفیت اعضاء بالا برود. یعنی این هیات مدیرهها به کیفیتی باشند که مسایل و زندگی کاری شرکت مبتوعشان را در جزییترین موارد بدانند و البته به اعتقاد من لزومیندارد هر لحظه هیات مدیره تشکیل شود.
ببینید! من 5 سال رئیس هیات مدیره «آریاساسول» بودم که سرمایه گذاری مشترک ایران و آفریقای جنوبی بود و ما دو ماهی یکبار جلسه هیات مدیره داشتیم، اما در این دو ماه بهاندازه یک کتاب قطور خروجی و بازدهی داشتیم. در این فاصله دو ماه که هیات مدیره برگزار میشد، بررسی میکردیم که در بخشهایی مختلف شرکت چه گذشته، در تولید، در بازرگانی، در سود و ... . همچنین مشکلات و چالشها چه بوده و ... و تقریبا میتوان گفت که هر 2 ماه یک تراز و یک تصویر بسیار روشن و شفاف از شرکت آریا ساسول و اینکه در آن جلسه تصمیم میگرفتیم که در 2 ماه آینده چه میخواهیم انجام دهیم و نقشه راه آینده مان چیست و چه نیازهایی داریم.
دغدغه بعدی ام فرهنگ ایمنی است. فرهنگ ایمنی مقوله ای است که برای من بسیار اهمیت دارد یعنی حفظ و حراست از جان انسانها اولویت اول و اصلی من است.
فرهنگ ایمنی چه تاثیری بر اصل تولید و بهره وری میگذارد؟ نگاه جنابعالی به تولید متناسب با ظرفیت چگونه رویکردی است؟
تاثر مستقیمیدارد. اولویت اول و جدی من این است که اگر انسانها و جان شریف آنها را حفظ کردیم، دستگاهها و تجهیزات واحدها هم حفظ خواهند شد و به بهترین نحو کار خواهند کرد. اگر به مشکلات نیروی انسانی و چالشهای خود و خانواده اش رسیدگی کردیم، مطمئن باشید که دستگاه و تجهیزاتمان هم سالم خواهند بود و تولید مان هم خوب خواهد بود. اعتقاد دیگرم در مقوله عملیاتی و فنی این است که هر واحدی باید روی ظرفیت خویش کار کند. به طور کلی واحد طراحی نشده است که زیر ظرفیت کار کند. بی تردید واحدی که زیر ظرفیت کار میکند هزینههایش بالاتر است به خاطر اینکه واحد با یک حساب و کتابهایی برای کار در ظرفیت اسمیاش طراحی و با یک پارامترهایی که ارتباط منطقی ریاضی و ترمودینامیکی با هم دارند شکل گرفته است. بنابراین وقتی واحدی زیر ظرفیت کار میکند، سربار واحد شامل هزینههای نیروی انسانی، حقوق، خدمات و ... همان است و فقط خوراک واحد کم شده است و برای اینکه این خوراک را در ظرفیت 100 درصد به سیستم بتوانیم تحمیل کنیم، مجبوریم حجم زیادی یوتیلیتی اضافی شامل آب، برق، اکسیژن، و نیتروژن مصرف کنیم و ... . نمونه آن کمپرسور است. در حقیقت کمپرسور طراحی شده است که با ظرفیت مشخصی گاز را وارد کند. بالاخره وقتی در خوراک کمبود وجود دارد در یک مسیر فرآیندی مجبور میشوید که از خروجی تان به کمپرسور برگردانی چون کمپرسور ظرفیت کامل را میفهمد و نه کمبود خوراک را . معنی اش این است که «پاور» توربین بایستی کامل باشد.
هلدینگ نفت و گاز و پتروشیمیتاپیکو از شرکتهای زیادی در حوزههای مختلف تشکیل شده است. برای تعامل موثر این شرکتها آیا برنامه ای در دستور کار دارید؟
بله. موضوع و دغدغه دیگرم هم افزایی است و این مهم جزو اعتقادات من است. در شرکت شستا و هلدینگ تاپیکو مجموعههایی وجود دارند که میتوانیم این هم افزایی را افزایش دهیم. برخی نیازها و خدمات است که ما لزومیندارد از بیرون «تاپیکو» این خدمات را بگیریم. ممکن است که در داخل خود شستا بانک داشته باشیم، خوب لزومیندارد که پولمان را در بانکهای دیگر بگذاریم. یا فرض کنید مخازنی داریم در یک شرکت زیر مجموعه که خالی افتاده است و ما دنبال مخزن از یک مجموعه بیرون تاپیکو میرویم! یا خدمت حمل و نقل داریم و یا خدمات دیگر در شرکتهای زیر مجموعه که آنها را بایستی در راستای هم افزایی و استفاده از ظرفیتهای داخلی تاپیکو مدیریت کنیم.
به طور مشخص برنامه شما برای پالایشگاه ستاره خلیج فارس چیست؟
به نکته خوبی اشاره کردید. از جمله دغدغههایم پالایشگاه مهم و استراتژیک ستاره خلیج فارس است. ما در ستاره خلیج فارس 49 درصد سهم داریم. این پروژه برای کشور خیلی مهم است. من خودم شخصا (سه شنبه 19/5/95) – این مصاحبه روز دوشنبه گذشته گرفته شده است- عازم بندرعباس هستم و دو روز آنجا خواهم بود و به مسایل رسیدگی خواهم کرد. برنامهام این است که به این پروژه مهم بیشتر رفت و آمد کنم چون به هر حال به عنوان یک مدیر پروژه ای و مدیری که «استارتاپ منیجر» و سالها مسوول راهاندازی بوده است، این پروژه را برای کشور بسیار پر اهمیت میدانم چرا که محصولاتی که تولید خواهد کرد بسیار مهم هستند. پالایشگاه ستاره خلیج فارس از دو منظر پروژه بسیار با اهمیتی است هم از نظر فرآورده استراتژیک و بنزینی که برای کشور در استانداردهای بالای یورو تولید میکند و هم از نظر میعانات گازی (کاندنسیت) که به بهترین نحوی در پروژه مصرف میشود، در حقیقت کاندنسیت به عنوان خوراک در بهترین شرایط به مصرف میرسد. در دوره مدیریتم تلاش خواهم کرد که به مدیریت ستاره خلیج فارس کمک کنم و به هر حال ما که به عنوان تاپیکو 49 درصد سهام این پالایشگاه را داریم باید بهاندازه 49 درصد سهم مان منابع مالی به آن تزریق کنیم که سرعت پروژه افزایش پیدا کند و در نهایت این پروژه به موقع به تولید برسد. در عین حال باید برای پروژه مزبور نیروی انسانی کافی و متخصص تربیت کنیم. بنده به این مسایل فوق العاده حساس هستم.
نظر جنابعالی درباره اتفاقات و حوادثی که اخیرا در صنعت پتروشیمیرخ داده چیست و راه حل چیست؟
به اعتقاد من، در واحدهای تولیدی و حوادثی که اخیرا اتفاق افتاده نشان میدهد که بایستی چشمانمان بیشتر باز باشد و به پرسنل مان و نیروی انسانی مان بیشتر اهمیت بدهیم. بالاخره بخش عمده حوادث حاصل خطاهای انسانی است. به نظر من باید انگیزهها بالا برود که به تبع آن حس فداکاری در پرسنل افزایش پیدا کند. در بخش خصوصی هم نباید این تفکر باشد که نیروی انسانی صرفا برای سرمایه گذار یا سهام دار در حال کار است، همه باید فکر کنند برای مردم و دولت کار میکنند. در این خصوص یک مثالی میزنم. یک کارمند معمولی در واحد دولتی همیشه فکر میکند برای کشورش کار میکند و صاحب کارخانه و واحد تولیدی، مملکت و کشورش است. بر این اساس، معتقدم در بخش خصوصی هم نیروی انسانی نباید فکر کند که تا دیروز برای دولت کار میکرده و الان برای سرمایه گذار و سهام دار کار میکند. این فرهنگ را بایستی تغییر داد و طوری عمل کنیم که پرسنل و نیروی انسانی احساس تعلق و کار برای کشور را داشته باشد نه برای دیگران.
اعتقاد دارم که از نظر روحی و روانی و اهمیت دادن جدی به نیروی انسانی بایستی روابط بسیار خوبی با پرسنل برقرار شود تا احساس همدلی و فداکاری در نیروی انسانی به وجود بیاید و نهادینه شود. در حقیقت بر دلها بایستی حکومت کرد، اگر بر دلها حکومت کنی بی شک بر پروسس و فرآیند تولید هم حکومت
کرده ای و خودبخود کارها به جلو میرود و تجهیزاتمان و دستگاههایمان به بهترین نحوی کار خواهند کرد. در این ارتباط بنده تلاش خواهم کرد که این روابط انسانی احیاء گردد. اخیرا هم آقای مهندس زنگنه وزیر محترم نفت بخشنامه ای ابلاغ کردهاند که بنده از این بخشنامه بسیار خوشحال شدم. هرچند ممکن است اجرای آن سخت باشد ولی تلاش خواهم کرد مدیران شرکتهای تولیدیمان مقیم آن مناطق عملیاتی و واحدهای تولیدی باشند. این تلاش را خواهم کرد نه به خاطر اینکه نمایندگان مجلس میگویند چرا مدیران بومینیستند بلکه این واقعیت است از این دیدگاه که وقتی مدیری بالای سر پرسنل اش است احساس آرامش به پرسنل تزریق میگردد. بنابراین بنده از این دیدگاه این موضوع را مطرح میکنم نه از این دیدگاه که مدیران پروازی خوب نیستند. در حقیقت پرسنل وقتی احساس کند که شما به عنوان مدیر برای او اهمیت قائل هستی و در کنارش هستی، در حادثهها هم شریک اش میشوی و فقط در سود و زیان با او نیستی. در برنامه ای دیگر، فرهنگ کارانه را بایستی دنبال کنیم و توسعه دهیم و از اتلاف جلوگیری و بهره وری را بالا ببریم. اگر بتوانیم بهره وری را بالا ببریم، قطعا عواید این افزایش بهره وری به نیروی انسان شاغل مان، دولت و ملت خواهد رسید.