وظیفه متخصصان این حوزه است که نه فقط در زمانهای انتخابات بلکه در طی فرآیندهای سیاستگذاری حضوری جدیتر در این عرصه داشته باشند، تا اینگونه شعارها نتواند صرفا مستمسکی برای بازیهای سیاسی و کسب قدرت قرار گیرد.
تامین ۲۴/ در دوران انتخابات معمولا کاندیداهای ریاست جمهوری برنامههای خود را اعلام میکنند و معمولا رویکرد تبلیغاتی آنها بیان مشکلات ملموس مردم است و ارائه راهکارهایی که بتواند این مشکلات را حل کند. اما در کشور ما در فضای غیر حرفهای و غیرکارشناسی هر چیزی گفته میشود بدون آنکه شرایط امکان انجام آن اقدام وجود داشته باشد و اینکه از پیامدهای آن اقدام ارزیابیای صورت گرفته باشدو برخی آنچنان بر ایده ارائه شده خود پافشاری و جدیت بخرج میدهند که نه تنها گاه به نظر میآید خودشان نیز آن را باور کردهاند، بلکه در افواه عمومی نیز این باور ریشه میگیرد حتما یک اتفاق مهمی خواهد افتاد.
چون سیستم پاسخگویی در بعد از انتخاب شدن نیز وجود ندارد، امکان پایش این ایدهها بعد از انتخابات نیز وجود ندارد و عملا شعاری است که در یک مقطعی اساسا" برای رای آوردن مطرح میشود، بدون آنکه به پیامدهای اجرایی و حتی اثرگذاری آن در فضای عمومی و فرهنگی توجه شود. اثرگذاریهایی مانند انکه در یک فرآیند بلندمدت افکار عمومی همه حرفها و برنامهها را دروغ بپندارند و اعتماد عمومی به حوزههای سیاستگذاری بشدت کاهش یابد که این امر در بلند مدت می تواند به جدایی هر چه بیشتر حوزه حاکمیتی از حوزه مدنی بینجامد.
در این دور از انتخابات به واسطه مشکلات اقتصادی حل نشده مانند اشتغال و بیکاری و همچنین کاهش ارزش یارانههای پرداختی، دو موضوع دارد بشدت مورد تبلیغ قرار میگیرد. نخست بحث اشتغالزایی گسترده است که برخی از کاندیداها آمارها و ارقام آنچنانی اعلام میکنند با این اندیشه که هر چه رقمها بزرگتر باشد امکان تکذیب آن کمتر میشود و احتمالا برخی نیز میگویند حال اگر مثلا امکان ایجاد یک میلیون شغل در هر سال را نداشته باشد، 500 هزار شغل را که میتواند ایجاد کند.
جالب اینکه هیچگونه برنامه مشخصی مبتنی بر تحلیل از وضعیت موجود و شرایط تغییر آن ایجاد نمیشود. معلوم نیست که چگونه و با چه سازوکاری قرار است اشتغال ایجاد شود؟ آیا ایجاد اشتغال در مشاغل کوچک است یا بزرگ؟ هزینه ایجاد این اشتغال چقدر است و قرار است از کجا تامین شود؟ همه این ابهام باعث می شود که این شعارها صرفا" در حد همان شعار باقی بماند، شعاری که فاقد هر گونه پشتوانه نظری و اجرایی است و صرفا" به نوعی عوام فریبی تقلیل مییابد. این مساله درخصوص یارانه ها نیز مطرح است. چنان از افزایش چند برابری یارانهها سخن گفته میشود که گویی اساسا در فرآیند پرداخت یارانه و اثرات و پیامدهای آن تا کنون نبودهاند و به آن به مثابه یک امر ابتدا به ساکن نگاه می کنند. مشخص نیست منابع آن چگونه تامین میشود. پیامدهای پرداخت آن و اثر آن بر تورم و سطح عمومی قیمتها نامعلوم است، صرفا" بر پرداخت چند برابری یارانهها تاکید میشود.
به نظر میرسد که حوزه سیاستگذاری اجتماعی توسط برخی کاندیدا بیشتر از آنکه بتواند حتی بصورت جدی مورد بهرهبرداری تبلیغاتی هم قرار گیرد، مورد تمسخر قرار گرفته است. تمسخر که ناشی از رویکرد سیاسیکاری محض برای جلب آراست، و در بطن آن نوعی بی احترامی به شعور عمومی است. اینگونه شعارها بجای آنکه به کارکرد آگاهی بخشی عمومی در زمان انتخابات یاری برساند بیشتر در پی تعمیق جهل است. شاید وظیفه متخصصان این حوزه است که نه فقط در زمانهای انتخابات بلکه در طی فرآیندهای سیاستگذاری حضوری جدیتر در این عرصه داشته باشند، تا اینگونه شعارها نتواند صرفا مستمسکی برای بازیهای سیاسی و کسب قدرت قرار گیرد.
اشتغال و بیکاریتامین ۲۴سیاستگذاری اجتماعی و کژ اندیشی انتخاباتفرشید یزدانی