آیا میدانیم فرزندانمان در اینترنت با چه افرادی در ارتباط هستند؟
ترس «واقعی» از افراد «غیرواقعی»

علی پازکیان
تامین 24 / در دنیای مدرن امروز، آسیبپذیرترین کودکان، کودکان تنها هستند؛ تنهایی نه لزوما به معنای عرف آن، که هم ردیف «یتیم» بودن تلقی میشود. کودکانی که در خانه پناهی ندارند و دچار انواع بیماریهای ناشی از بیتوجهی هستند، اصلیترین قربانیان محسوب میشوند.
وقتی یک کودک در ارتباط برقرار کردن با والدین، خواهر و برادر، دوست، همکلاسی و سایر افراد «واقعی» اطراف خود دچار مشکل باشد، چاره کار را در محیطهای مجازی و دوستان «غیرواقعی» مییابد. از سوی دیگر، والدینی که به دلایل مختلف وقت کافی برای فرزندان خویش نداشته یا نمیخواهند داشته باشند، به سادهترین رویه این روزها پناه میبرند: «اینترنت»!
شکارچیان
فرض کنید کودکی 4 ساله را بدون همراه در یک میدان بزرگ تنها رها کنیم... نخستین واکنش وی چیست؟ مسلما او در ابتدا با خوشحال به دویدن و جستوخیز پرداخته و بهسرعت در میان بزرگسالان راه خود را خواهد یافت؛ اما پس از مدتی، خسته شده و در نهایت به نخستین آغوش بازی که پذیرای وی باشد، پناه خواهد برد. این در حالی است که همین کودک در حالت عادی، محال است به آغوش این غریبه که مورد اعتمادش نیست برود.
در میدان چند میلیارد نفری اینترنت، کودکان و نوجوانان تنها و سرخورده، بهترین طعمه برای شکارچیان هستند. افرادی با هویتهای پنهان که در حالت عادی محال است مورد وثوق فرزندان ما قرار گیرند، ولی با نقاب دیجیتالی، رنگی معصوم و دوستانه به خود خواهند گرفت.
اینکه وی از نوجوان ما چه درخواستی دارد، در مرحله دوم اهمیت است و نخستین مورد مهم، «اعتماد» به یک غریبه دیجیتالی است. پس در گام اول باید راههای نفوذ به ذهن نوجوانان را شناسایی کرد.
سرزمین ناشناخته
بر اساس آمار رسمی یونیسف، 97 درصد از کودکانی که به رسانههای اجتماعی دسترسی دارند، یک درخواست دوستی ناشناخته دریافت میکنند و از هر سه نفر، یکی به این درخواستها پاسخ مثبت میدهد. یک کودک سرخورده یا یک نوجوان منزوی، آماده شنیدن است و شکارچیان هم با آرامش به درددلهای آنها گوش میکنند. این شکارچیانِ غالبا بزرگسال، با هویتی همسن و سال با فرزندان ما، خود را همدرد نشان داده و میخواهند به هر ترتیبی اعتماد آفرینی کنند. حال نوجوانی را در نظر بگیرید که مدتی با یک همسال خود (که با دردهایش آشنا بوده) دوستی کرده و به درددلهای او گوش داده است. چنین فردی بهراحتی مجذوب وی شده و به «هر درخواستی» تن در میدهد.
در خوشبینانهترین حالت، فرزند ما قربانی یک پدوفیل خواهد بود. انسانی بالغ که علاقمند به برقراری رابطه جنسی با کودکان نابالغ و کم سن و سال. در چنین حالتی، شناسایی شکارچی بسیار آسانتر است، ولی اگر دام پهن شده برای نوجوان از سوی یک باند خطرناک باشد، کار بسیار دشوار خواهد بود.
آگاهی
آیا یک دختر نوجوان (در هر کجای دنیا) حاضر است اطلاعات شخصی و دفتر خاطرات خود را در اختیار یک فرد غریبه قرار دهد؟ پس چطور میشود که او نهتنها حاضر است تمام رازهای زندگی خود، که حتی خصوصیترین عکسهایش را با یک ناشناس به اشتراک بگذارد؟ ناشناسی که تنها عکسی از او دریافت کرده است و حتی صدایش را هم نشنیده است...
بایگانی اداره آگاهی کشور لبریز از پروندههای سوءاستفاده از نوجوانانی است که ناشناخته اعتماد کرده و پای به ورطه نابودی نهادهاند. پس چه باید کرد؟
گام نخست در این مسیر آگاهی دادن است. یعنی نظام آموزشی و تربیتی کشور، حضور فضای مجازی را بپذیرد. این پذیرش به معنای آن است که روش سیاستگذارن فرهنگی از سلبی به ایجابی تغییر کرده و به جای منع مطلق، در پی راهکار جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی باشند. توجه داشته باشیم که در بالا اعلام شد از هر 3 کودک، یکی پاسخگوی در خواست دوستی ناشناخته است؛ پس باید در موازات نجات آن یک نفر، راههای گرفتاری دو دیگر را نیز بست. اگر فضای گفتوگو در این باب باز باشد، فضای مجازی از یک سرّ مگوی در گوشی، به کلاس درس و محیط خانواده آمده و دوست مجازی تابو نخواهد بود.
راهکار
یکی از مشکلات این روزهای ما در کنترل نوجوانان در فضای مجازی، عدم آگاهی خود والدین و در مواردی مربیان آموزشی است. وقتی معلم یا پدر و مادر نمیدانند فضای مجازی و شبکه اجتماعی چیست، چگونه میتوانند راهنمای نوجوان باشند؟ پس در گام نخست، آگاهی خودمان را به این مقوله افزایش دهیم.
از سوی دیگر، همانطور که در زندگی به کودکان و نوجوانان میآموزیم که خود را از تهدید افراد غریبه حفظ کند، از خطرات چنین افرادی در فضای مجازی هم سخن بگوئیم. کودک ما باید بیاموزد دوستی که تنها یک عکس از او دیده است و حرفهای زیبا میزند، لزوما دلسوز او نیست.
والدین باید بتوانند فضای گفتوگوی آرام خانوادگی را به گونهای فراهم آورند تا فرزندشان برای گفتن اسراری که موجب خشم آنهاست به غریبهها پناه نبرد. از سوی دیگر، مراقبت غیر جاسوسانه والدین میتواند نقشی مهم در زندگی فرزندانشان ایفا کند. اگر نوجوان ما به ناگهان تغییر رفتار داده و ساعاتی غیر عادی را در فضای مجازی میگذراند، باید برای والدین مانند زنگ خطر باشد. ناخن جویدن، ترسهای آشکار، خیره شدنهای طولانی، انزوا و کماشتهایی، بخشی از نشانههای این امر محسوب میشوند.
برخورد عصبی از سوی والدین یا مربیان، بدترین اتفاق ممکنه است که حاصل آن، انزوای بیشتر و خطر مضاعف برای نوجوان است. به جای پرخاش، به کودکمان بیاموزیم که باید از خود در فضای مجازی مراقبت کند. اگر او به ما اعتماد داشته باشد و بداند که سرزنش نخواهد شد، به مانند یک دوست از ما یاری خواهد خواست.
به کانال تلگرام ما بپیوندید